همانطوریکه انسان ها از پیدایش نظر به عوامل محیطی با طرز دید های متفاوت در جامعه عرض اندام مینمایند, مسلم است که با گذشت زمان با وقف نمودن حیات گرانبهای خود با یک سلسله فراز و نشیب محیطی بر میخورند که تاثیر مستقیم به چگونگی روند زندگی شان دارد، به همین منظورافراد زیادی با درک مسئولیت های فردی شان در قبال جامعه و نسل آینده، با به کار گیری روش و میتود های سهل و ساده مشکلات مختلف محیطی و فاکت های مثبت آنرا نظر به سطح آگاهی علمی شان در ابعاد مختلف جامعه در قید قلم آورده رفع مسئولیت کرده اند, که اسماء شان در صفحات تاریخ ثبت و برای همیش ماندگار تلقی شده اند

۱۳۹۲/۱۰/۰۹

برف باریدن گرفت

اولین برف 1392 به همه مبارک!!!

امروز که مصادف است به نهم جدی سال روان صبح هنگام، وقتی از بستر خوابم بلند شدم،‌ روانه کلکین اطاق شدم خواستم پرده را یکطرف بکشانم تا هوائی تازه صبح را استشمام کنم، وقتی نزدیک کلکین رسیدم و نگاهم به طرف حویلی افتاد دیدم کابل یکبار دیگر لباس سفید برف را به تن کرده است.
 زمستان و برف باری هایش را به همه تبریک گفته و آرزو دارم این فصل سرد را در کانون گرم خانواده تان به خوشی سپری نمائید.



۱۳۹۲/۰۸/۲۹

لویه جرگه مشورتی

دو روز میشود که حصیر دیوار های خانه هستیم و قرار است این حصارت ما تا چهار روز دیگر ادامه بیابد،
کابل برای شش روز از جانب  دولت جمهوری اسلامی افغانستان جهت تدویر لویه جرگه مشورتی رخصتی عمومی اعلام شده است، که این جرگه مشورتی جهت بحث روی پیمان امنیتی میان جمهوری اسلامی افغانستان و ایالات متحده آمریکا فردا مورخ 30 عقرب 1392 تدویر میابد
  که در این لویه جرگه نماینده های اقشار مختلف ملت افغانستان باهم در زیر یک چتر جمع شده، در مورد پیمان فوق بحث نموده و به رهبری جمهوری اسلامی افغانستان، مشوره نهایی خویش را به مثابه ی مشوره ملت افغانستان، ارایه میدارند.
جرگه:
جرگه به گردهمآیی بزرگان و متنفذین قوم اطلاق میشود که صلاحیت صدور و تطبیق فیصلههای حایز اهمیت محلی، ملی، منطقوی و بینالمللی را داشته باشد. قدامت تاریخی جرگهها در افغانستان، به ادوار آریاییهای کهن و کنشکای کبیر میرسد و بدلیل همین قدامت، اهمیت و موثریت آن در حل معضلات و اتخاذ تصامیم مهم به رکن عمده و اساسی تاریخ کشور عزیز ما مبدل گردیده است.








۱۳۹۲/۰۳/۲۵

سفر به دیار مولانا

یک هفته قبل از امروز بنا به معضلات وارده زندگی، آناً تصمیم براین شد تا  به شهر مولانا ( بلخ باستان) برویم، که به همین دلیل روز شنبه مورخ هژدهم ماه جوزا سال 1392  شهر کابل را به مقصد مزارشریف ترک گفتیم، ساعت دو و نیم شب بود که از منزل مسکونی خود ( دارالمان کابل) حرکت کردیم، ساعت 5:30 صبح در دهنه تونل سالنگ رسیده بودیم اما بنا به تصادم دو بس مسافربری در داخل تونل، تونل سالنک برای ساعتی مسدود بود، و بالاخره بعد از بازگشایی تونل دوباره به مسیر خود ادامه دادیم، ولایت بغلان (خنجان، دوشی و پلخمری) را به راحتی پیمودیم و در 20 کیلومتری شهر ایبک ولایت سمنگان در ساحه کوتل رباطک ( محل که به هر سمت می نگریستیم جز دشت و بیابان چیزی دیگری قابل رویت نبود) رسیده بودیم که موتر حامل ما دچار عوارض تخنیکی شد  و برای ساعتی انتظار موتری را داشتیم تا موتر ما را کیبل کرده تا شهر ایبک ولایت سمنگان ( محلی که ورکشاپ ها تخنیکی وجود دارد) برساند، برادرم با یکی از همکاران خود در شهر ایبک به تماس شد و وی را که اسمش فضل احمد بود از جریان واقف ساخت. شخص مذکور بعد از گذشت حدود نیم ساعت به محل رسید و موتر ما را با موتر خودش کیبل کرده به شهر ایبک منتقل ساخت، موتر ما تا ساعت هفت شام یعنی حدوداً هفت ساعت در ورکشاپ جهت ترمیم باقی ماند و ساعت 7:20 شام دوباره راهی شهر مزار شریف شدیم و ساعت 9:00 شب به شهر مزار شریف رسیدیم،
خاطرات خوش و ناگواری ازین سفر دارم که از دست دادن شخصی و آشنا شدن با شخصی جدیدی که باعث بسیار نو آوری های در زندگی ام گردیده است، زیارت مرقد مولا علی، سفر به ولسوالی بلخ و ولسوالی ده دادی قریه بابه کهنه و ... از جمله خاطره های این سفر به شهر مزار شریف میباشد، هر چند هوا بسیار گرم است، و بسیار پریشان دروس و وظیفه خود نیز هستم که یک هفته میشود از همه مسئولیت هایم فاصله دارم اما بنا به مجبوریت که داشتیم تا امروز که هشت روز میشود مقیم درین شهر هستیم و قرار است امشب مورخ 26 جوزا 92 ساعت 2:00 بجه قبل از آذان نماز صبح راهی شهر کابل شویم، بسیار نگران راه به خصوص تونل سالنگ هستیم  و آرزو داریم بدون کدام مشکلی به کابل برگردیم.


۱۳۹۱/۱۱/۱۸

روز تولد


انسانها همیشه سالروز تولد خود را از فامیل خود را و حتی از دوستان خود را به طریقی نی یک طریقی خواه توسط گرفتن یک برنامه خورد باشه خواه خریدن یک کارت تبریکی باشه و یا هم شاید فرستادن یک پیام تبریکی ذریعه مبایل یا انترنیت باشه، تجلیل میکنند،
تاریخ شانزدهم ماه جدی سال روان ازینکه سالروز تولد بنده بود، تعداد زیادی از دوستانم برایم پیامهای تبریکی دادند بعضی شان همرایم تماس گرفتند و از طریق تماس تلیفونی این روز را برایم تبریکی دادند، از میان همه دوستانم یکی از آنها که هنوز مدت اندکی میشد که باهم آشنا بودیم و با هم دوست شده بودیم، البته در او زمان مدت حدود یکماه از دوستی مان میگذشت برایم ساعت 9:30 صبح تماس گرفت و گفت میتوانی امروز ساعت 3:00 بعد از ظهر در کوته سنگی ( نام یکی از رستورانت ها را گرفت) به ملاقاتم بیائی؟
در همان روز در مرکز کابل به سر نمی بردم و در ولسوالی چار آسیاب برای اجرا یک وظیفه رسمی از طرف دفتر رفته بودم، جواب منفی دادم و گفتم شاید نتوانم بیایم، برایم گفت: به مناسبت سالروز تولدت یک محفل خورد با تعداد از همکارانم  ترتیب دیده ایم کوشش کن که تا ساعت 3:00 کارت را اتمام نموده به کابل برگردی.
گفتم: کوشش میکنم.
بالاخره با تمام سعی و تلاش هایم نتوانستم در محفل که دوستم به مناسبت سالگره تولدم آماده کرده بود حاضر شوم،
دوستم شب همان روز برایم زنگ زد و گفت: خیره که امروز نیامدی فردا حتماً باید بیائی که مه کیک سالگره ات را در رستورانت نزد مالک رستورانت امانت گذاشته ام.
اما متاسفانه که فردا آن روز تا ساعت 3:00 بعد از ظهر نسبت مصروفیت دفتر نتوانستم با دوستم تماس بگیرم بعد از ساعت ذکر شده وقتی همرایش تماس گرفتم وی هیچ جواب پیام ها و تماس هایم را نداد و امروز به خاطر همان یک معضل همرایم ارتباط خود را قطع کرده و میگوید تو بالایم مسخره کردی و نمیخواهم همرایت تماس داشته باشم.

جایش است تا به همه دوستان عرض کنم که تا حد توان هرگز با دوستان تان وعده خلافی نکنید.

اینجا مه یکبار دیگر از طریق وبلاگ خود از دوستم معذرت میخواهم و میخواهم بیافزایم که به ناچار وعده خلاف شدم هیچ راهی برایم نبود تا به دعوت او حاضر گردم، اْمید دارم مجبوریتم را مد نظر گرفته مرا عفو کند.