یک هفته قبل از امروز بنا به معضلات وارده زندگی، آناً تصمیم براین شد تا به شهر مولانا ( بلخ باستان) برویم، که به همین دلیل روز شنبه مورخ هژدهم ماه
جوزا سال 1392 شهر کابل را به مقصد مزارشریف ترک گفتیم، ساعت دو و نیم شب بود که از منزل
مسکونی خود ( دارالمان کابل) حرکت کردیم، ساعت 5:30 صبح در دهنه تونل سالنگ رسیده
بودیم اما بنا به تصادم دو بس مسافربری در داخل تونل، تونل سالنک برای ساعتی مسدود
بود، و بالاخره بعد از بازگشایی تونل دوباره به مسیر خود ادامه دادیم، ولایت بغلان
(خنجان، دوشی و پلخمری) را به راحتی پیمودیم و در 20 کیلومتری شهر ایبک ولایت
سمنگان در ساحه کوتل رباطک ( محل که به هر سمت می نگریستیم جز دشت و بیابان چیزی
دیگری قابل رویت نبود) رسیده بودیم که موتر حامل ما دچار عوارض تخنیکی شد و برای ساعتی انتظار موتری را داشتیم تا موتر ما را کیبل کرده تا شهر ایبک
ولایت سمنگان ( محلی که ورکشاپ ها تخنیکی وجود دارد) برساند، برادرم با یکی از
همکاران خود در شهر ایبک به تماس شد و وی را که اسمش فضل احمد بود از جریان واقف
ساخت. شخص مذکور بعد از گذشت حدود نیم ساعت به محل رسید و موتر ما را با موتر خودش
کیبل کرده به شهر ایبک منتقل ساخت، موتر ما تا ساعت هفت شام یعنی حدوداً هفت ساعت
در ورکشاپ جهت ترمیم باقی ماند و ساعت 7:20 شام دوباره راهی شهر مزار شریف شدیم و
ساعت 9:00 شب به شهر مزار شریف رسیدیم،
خاطرات خوش و ناگواری ازین سفر دارم که از دست دادن شخصی و آشنا شدن با شخصی
جدیدی که باعث بسیار نو آوری های در زندگی ام گردیده است، زیارت مرقد مولا علی،
سفر به ولسوالی بلخ و ولسوالی ده دادی قریه بابه کهنه و ... از جمله خاطره های این
سفر به شهر مزار شریف میباشد، هر چند هوا بسیار گرم است، و بسیار پریشان دروس و
وظیفه خود نیز هستم که یک هفته میشود از همه مسئولیت هایم فاصله دارم اما بنا به
مجبوریت که داشتیم تا امروز که هشت روز میشود مقیم درین شهر هستیم و قرار است امشب مورخ 26 جوزا 92 ساعت 2:00 بجه قبل
از آذان نماز صبح راهی شهر کابل شویم، بسیار نگران راه به خصوص تونل سالنگ
هستیم و آرزو داریم بدون کدام مشکلی به کابل برگردیم.